یاسر فریادرس: اخبار جشنواره کن امسال، به لطف فراگیری شبکه های اجتماعی ، بیش از هر زمان دیگری، میان مخاطبان ایرانی دست به دست می شد. حضور فروشنده، فیلم جدید اصغر فرهادی نیز در فراگیری این اخبار بی تاثیر نبود. به هر حال او فیلمسازی است که همیشه قبل از اکران فیلم هایش سر و صدای زیادی به پا می شود.
«فروشنده» در جشنواره کن 2016 دو جایزه اصلی، را نصیب خود کرد، یکی جایزه ی بهترین بازیگر مرد برای شهاب حسینی و دیگری بهترین فیلمنامه برای اصغر فرهادی.
در مورد فیلم فرهادی سایت های زیادی داستان فیلم را توضیح داده بودند؛ از دل این توصیفات و جوایز فیلم تا حدودی می شد دریافت فیلم جدید فرهادی، چگونه فیلمی است.
سایت ورایتی در مورد داستان فیلم می نویسد: «آپارتمانی در تهران در حال فرو ریختن است و ساکنان آن از جمله زوج متاهلی که شخصیتهای اصلی داستاناند، عماد (شهاب حسینی) و رعنا (ترانه علیدوستی)، برای نجات جان خود با عجله در حال فرار از خانهاند. در پایان خانه سر جایش ثابت میماند، با ترکی عمیق بر روی دیوار که منجر به نشت گاز میشود. عماد و رعنا مجبور میشوند که خانهی تازهای پیدا کنند. آنها خیلی زود به واحد بزرگ ولی قدیمی که در نزدیکی همانجا واقع است می روند. اما ظاهراً ردپای ناخوشایندی از گذشتهی خانه در جای جدید هنوز باقی مانده است . مستأجر قبلی نیمی از اثاثش را جا گذاشته و حاضر نشده که برای بردنشان برگردد. وقتی که علتش را میپرسند، در جواب معلوم میشود خانم مستأجر، آن طوری که در بیان مردم تهران رایج است، با مردهای زیادی پریده است یا به بیان دیگر یک روسپی بوده است. نق نقها شروع میشود و بعد از آن اتفاقی میافتد که سبب نادیده گرفتن موضوعی سیاهتر میشود.
طبق این روایت که طبق معمول از کلیشه های جشنواره پسند نیز هست[یک زن آسیب دیده در جامعه ای مرد سالار با تعلقات سنتی] و نزدیکترین روایت به آن را می شود در فیلمنامه “حقایق درباره لیلا دختر ادریس” نوشته بهرام بیضایی دید ، فرهادی روی حرفش که در «جدایی نادر از سیمین» هم بر آن اصرار داشت بیشتر پا فشاری کرده است و آن حرف همان چالش های جامعه ای است که به سرعت در حال مدرن شدن است اما تعلقات سنتی دست و پای افراد آن جامعه را گرفته است.
فرهادی در کنفرانس خبری «جدایی نادر از سیمین» سال 89 گفته بود: جنگ پنهان بین طبقات اجتماعی است. جنگ بین افراد طبقه محروم و پایبند به سنتها و طبقهای که تمایل دارد با قواعد دنیای جدید زندگی کند. شفافتر بگویم، جنگ بین نو و کهنه. مسیری که هزینههای بسیاری به همراه خواهد داشت.»
در واقع اصغر فرهادی در فروشنده نیز یک شخصیت پیچیده خلق کرده است که ناگزیر به تغییر است و باید در کشاکش این تغییر برخی از قید و بندها را زیر پا له کند تا به آرامش برسد.
در همین زمینه «مترو نیوز» فرانسه نوشته است: زن که آسیب دیده و ضربۀ روحی خورده، میخواهد فراموش کند و حتی سعی میکند ببخشد. اما مرد درگیر جستوجویی انتقامجویانه میشود که همین، تعادل رابطهشان را تضعیف میکند. هر دوی آنها با وجود تمایلشان به آزادی و جو روشفکرانهای که در آن زندگی میکنند، فشارهای اجتماعی و اخلاقی در ایران را که آنها را در بر خواهد گرفت، مشاهده خواهند کرد. اگر آن اتفاق فاش شود؟ و اگر حیثیتشان به خاطر هیچ مورد تمسخر قرار بگیرد؟
اگر چه در این دوگانه ایجاد شده توسط فرهادی روی سنتی جامعه در شکلی قبیح، عامل سختی تصمیم گیری و کندی حرکت به سمت مدرنیته است اما خود او معتقد است در فیلمش ارزش گذاری صورت نگرفته است و می گوید: این یک چیزی است به عنوان حریم که از کودکی در تربیت و فرهنگ شرقی ما شکل گرفته است مثل حریم بدن یا حریم خانواده. مثلا در فیلم می بینیم که پسربچه به خانم غریبه اجازه نمیدهد که لباس او را در بیاورد یا مثلا در مدرسه پسرها از دخترها جدا مینشینند. این تربیت اجتماعی و فرهنگی ماست و کمکم که بزرگتر می شویم در شخصیت ما ته نشین میشود و چیزهای به اسم فاصله جنسیتی شکل میگیرد و اینکه در دنیا دو جنس وجود دارد: زن و مرد. این ریشه در فرهنگ ماست و ورود غریبه به حریم ما، در فرهنگ ایران موضوع مهمی است. در حال ارزشگذاری نیستم و این ویژگی فرهنگی ماست. شاید اگر چنین اتفاقی که در فیلم رخ داده است در جای دیگر دنیا رخ میداد این میزان واکنش را نمیدیدید. در کنار این موضوع، مفهوم آبرو هم داریم. آبرو یعنی قضاوت جمعی دیگران نسبت به ما. آبرو نقش مهمی در زندگی ما دارد. شاید اگر همسایههای این خانواده از وقوع چنین اتفاقی در آن شب بی خبر بودند، آن مرد واکنش دیگری نشان میداد. این مرد بدون اینکه خودش متوجه باشد، تحت تاثیر فشارهایی که از اطراف میآید، به سمتی می رود که آن فاجعه رخ میدهد.
بنابرین به طور واضح فرهادی سنت های اخلاقی مانند: غیرت، حیا و آبرو را مانع رسیدن به آرامش می داند هر چند عبور از این سنت ها را برای شخصیت هایش بسیار سخت ترسیم کرده است و به آن ها حق می دهد که اشتباه انتخاب کنند.
او جامعه امروز ایرانی را درگیر این خصوصیات می داند و گویا در فروشنده صریح تر از جدایی نادر از سیمین خواستار رهایی از تعلقات است . فرهادی با انتخاب سناریوی ایرانی این صراحت را بیشتر کرده نمایان کرده است و در مورد این انتخاب گفته است که قرار بوده این فیلم در اسپانیا کلید بخورد اما با دیدن سرعت مدرن شدن ایران و ایجاد این درگیری در متن مردم، تصمیم به ساخت آن در ایران گرفته است.
فرهادی، چالش ایجاد شده برای مرد قصه اش را فقط و فقط در جامعه ای مثل ایران که به زعم او به سرعت در حال مدرن شدن است، ممکن می داند و بر این باور است که یک مرد غربی با این موضوع کنار آمده است و در قبال تجاوز به همسرش مساله ای برای ایجاد نمی شود .
ترانه علیدوستی اما در واکنش به این اعتقاد فرهادی گفته بود: موضوع آبرو، حیا و غیرت در این فیلم مطرح میشود و من برخلاف نظر آقای فرهادی فکر میکنم که یک مرد غربی هم در مواجهه با این موضوع چنین برخوردی را انجام میداد. مساله در مورد تعرض به حریم شخصی یک زن است و این در همه جای دنیا وجود دارد وهمیشه قربانی خجالت میکشد که در مورد اتفاقی که برایش اتفاق افتاده حرف بزند. اینکه مردی ادعا میکند روشنفکر و هنرمند است ولی نمیتواند از کنار این مساله عبور کند، گره اصلی این داستان بود. این مرد بالاخره نتوانست از این ورطه نجات پیدا کند و بین قربانی شدن زن و تجاوز به قلمرو مردانه اش تفکیک قائل شود.
هرچند خود او هم معتقد است که واکنش مرد قصه از اقتضاعات مردانه اوست و «به جای دفاع از عشقاش که قربانی شده بود، کاری کرد که زن بار دیگر قربانی شود» فرهادی مساله اش نگاه جنسیتی نیست و درام را بر اساس تضادها و التقاط های سنتی و مدرن می داند.
فرهادی با همین استدلال، حرکات تروریستی را هم ذیل همین گذر از سنت معرفی می کند و تحرکات تروریستی را نقطه اوج چالش بین تعلقات سنتی و مدرن تعریف می کند، تعریفی که به ترسیم چهره ای خشن تر از قبل در مورد منطقه کمک خواهد کرد.
حالا با نزدیک شدن به اکران فیلم فرهادی برخی رسانه های متعصب به فرهادی به دنبال گم کردن اصل موضوع و ایجاد حاشیه برای نوع اکران و تحریم ها هستند تا در این میان به فضای مطلوب برسند.